هدف این پژوهش طراحی و تدوین پرسشنامهای به منظور سنجش مولفه دفاعی امنیتی سبک زندگی اسلامی بود. با توجه به موکدات دین اسلام بر موضوع امنیت، این پرسشنامه بر محور آیات قرآن کریم و ذیل عنوان سبک زندگی اسلامی طراحی گردید. روش این پژوهش از نوع آمیخته بود، که در مرحله کیفی استخراج آیات مرتبط با موضوع امنیت و دفاع و دستهبندی آنها ذیل مفاهیم مرتبط انجام پذیرفت. همچنین گویههای مدنظر جهت قرارگیری در پرسشنامه در این مرحله تدوین شد. در مرحله کمی به ارزیابی و تحلیل گویههای استخراج شده در سطح پایلوت و با نمونهای محدود پرداخته شد. بر این اساس روایی صوری، روایی محتوایی و همچنین آلفای کرونباخ پرسشنامه مذکور سنجیده و متناسب با آن گویههای نامرتبط حذف شد که در نهایت پرسشنامه نهایی با 29 گویه آماده شد. طراحی پرسشنامه مذکور به عنوان یکی از اقدامات ابتدایی در ورود به موضوع پر اهمیت دفاع و امنیت میتواند ملاکهایی را به عنوان الگو و تطبیق تعیین کند که برگرفته از سرچشمه معارف و دانش (قرآن) است.
انتقال می یابدف باعث افزایش عزت نفس در شرکت کنندگان و همچنین شادکامی آنان می شود. طرح حاضر با هدف بررسی تاثیر دوره آموزشی مشکوة بر شادکامی و عزت نفس شرکت کنندگان انجام شده است. روش بررسی در این کار به صورت شبه آزمایشی، جامعه آماری 25 نفر از افراد شرکت کننده و 25 نفر از افراد غیر شرکت کننده می باشد. این افراد از نظر جنسیت، تحصیلات و سن کنترل شده اند. دو فرضیه در
این جا مورد توجه بوده است آنکه عزت نفس شرکت کنندگان از عزت نفس غیر شرکت کنندگان بیشتر است و همچنین شادکامی افراد شرکت کننده بیشتر از افراد غیر شرکت کننده می باشد. جهت بررسی از
پرسشنامه آکسفورد(شادکامی) و کوپر اسمیت استفاده شده است و تحلیل آن از آزمون آماری اف(فیشر) با استفاده از نرم افزار SPSS ورژن 24 استفاده شده است. نتایج بررسی نشان داد که عزت نفس عمومی و
خانوادگی در میان شرکت کنندگان و غیر شرکت کنندگان دارای تفاوت معنی داری بوده و شرکت کنندگان دارای عزت نفس بالاتری می باشند همچنین عزت نفس در حالت کلی نیز در شرکت کنندگان بیشتر از غیر
شرکت کنندگان است. ولیکن شادکامی در میان افراد شرکت کننده و غیر شرکت کننده در دوره تفاوت معنی داری نمی باشد.
بررسی وضعیت موجود پژوهش در هر کشوری به جهت هدایت و تعیین مسیر پژوهشهای آتی از اهمیت زیادی برخوردار است. این پژوهش به بررسی وضعیت پژوهشهای قرآن و سلامت روان متمرکز بود. اهداف جزئی این پژوهش به سه دسته موضوعی، روششناسی و جامعه محققین تقسیم شد. این پژوهش از نوع مطالعه مروری بود که واحدهای آن را مقالات فارسی زبان منتشر شده در مجلات معتبر (با نشر الکترونیک) تشکیل میدادند. مقالات از طریق پایگاههای معتبر علمی و با جستجوی کلیدواژههای تعیین شده انتخاب و پس از چند مرحله غربالگری گزینش میشدند؛ در مجموع 141 مقاله جهت بررسی و تحلیل انتخاب شدند.
نتایج در سه بعد موضوعی، روششناسی و جامعه محققین مورد تحلیل قرار گرفت؛ در بعد موضوعی مشخص شد که مقالات تفسیری (47/35 درصد) از بیشترین فراوانی برخوردارند. در ارتباط با روششناسی نیز تحقیقات کمی، کیفی و آمیخته به ترتیب (35/50 درصد)، (10/46 درصد) و (55/3 درصد) از حجم مقالات را در برمیگرفتند. همچنین در بررسی جامعه محققین مشخص شد که پژوهشگرانی که رشتههایی غیر از علوم قرآنی داشتند درصد بیشتری از مقالات حوزه قرآن و سلامت را منتشر کرده بودند (83/63 درصد). منطبق با یافتههای پژوهش تحلیلهایی در ارتباط با روند انتشار پژوهشها و جهتدهی به پژوهشهای آتی به سمت مسیر مطلوبتر ارائه شده است.
هیئتهای مذهبی و جایگاه مردمی آن بر هیچ کس پوشیده نیست. شاید بزرگترین پایگاه دینی ـ ملی در جامعه اسلامی ما هیئتها و محافل مذهبی باشد لذا اداره صحیح این نهاد در بهرهبرداری هرچه بهتر از آن بسیار تاثیرگذار خواهد بود، از همین رو مدیریت این نهاد نیازمند توجه ویژهای است، از این رو، پژوهش حاضر سعی نموده تا با مطالعه فرایندها، ساختار هیئت و تدوین شرح وظایف هریک از ارکان الگویی مطلوب جهت مدیریت هیئتهای مذهبی ترسیم نماید. در این راستا پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به شش سوال بوده است. 1. فرایندهای کاری هیئتهای مذهبی کدامند؟2. چگونگی انجام فرایندهای کاری هیئتهای مذهبی کدامند؟ 3. ساختار بهینه مدیریت هیئتهای مذهبی دارای چه طرحی است؟ 4. شرح وظایف هر کدام از سطوح ساختار بهینه مدیریت هیئتهای مذهبی کدامند؟ 5. شایستگیهای مورد نیاز مدیران هیئتهای مذهبی کدامند؟ 6. شایستگیهای مورد نیاز مدیران هیئتهای مذهبی دارای چه مدلی است؟ پژوهش حاضر در برای پاسخ دادن به این سوال ها از روش های مختلفی استفاده نموده، از جمله مصاحبه با متخصصان و افراد باتجربه، مشاهدات میدانی و جلسه هم اندیشی(مدیریت تعاملی) و نیز نرم افزار مدلسازی ISM می باشد. روش نمونهگیری در قسمت مصاحبه به صورت هدفمند و غيراحتمالي بوده و فرایند نمونه گیری در این مرحله تا آنجایی ادامه پیدا کرده که اشباع نظری حاصل شود. د
یک دهه تجربه در انجام فعالیت های فرهنگی درحوزه قرآن، طبق نظر معاونت محترم فرهنگی در سال 93 به
عنوان حامی و ناظر طرح های قرآنی در سطح واحدهای جهاد دانشگاهی انتخاب گردید و طرح های قرآنی را به
منظور اجرا در سطح واحدها پیشنهاد می داد، در طول 5 سال پس از اجرای طرح های پیشنهادی توسط واحدهای
جهاد دانشگاهی، نقاط ضعف و قوت طرح ها استخراج شد تا اینکه در سال 9۸ مرکز فعالیتهای قرآنی دانشجویان
تصمیم گرفت جهت انجام طرح های هماهنگ، ابتدا بر اساس یک برنامه مطالعاتی و انجام کار پژوهشی، نیازهای
آموزشی مورد نیاز در زمینه آموزش و فرهنگ قرآنی را شناسایی کند و سپس بر اساس اهمیت هر دوره، اقدام به
اجرای آنها نماید.
تبلیغات گسترده جهانی با استفاده از ابزارهای رسانهای متنوع اعم از تلویزیون، ماهواره، اینترنت و...، در جهت ترویج سبک زندگی غربی حرکت میکند. اهمیت این بحث به گونهای است که از سوی مقام معظم رهبری در طی سخنرانی در سال 91 در میان جوانان خراسان شمالی توجه به سبک زندگی را مطرح کردند. از منظر ایشان، یکی از ابعاد پیشرفت با مفهوم اسلامی عبارت است از سبک زندگی، رفتار اجتماعی و شیوه زیستن بر اساس آموزه های اسلامی(بیانات، 1391). این وضعیت اهمیت موضوع سبک زندگی، خصوصاً توجه به سبک زندگی اسلامی و قرآنی را در جامعه ایران نمایان میسازد. پس از بیانات ایشان، سازمانهای کشوری از جمله سازمانهای شهری و متولی امر تبلیغات در حوزه شهری، در حیطه وظایف خود تلاش نمودند تا در گسترش سبک زندگی اسلامی- قرآنی گام بردارند. اهمیت شناسایی سبک زندگی اسلامی و مولفههای آن به گونهای بوده که کاویانی(1390) مولفههای آن را شناسایی کرده و سطح سنجش آن را در سطح جامعه انجام داده است.
از سویی تحقیقات داخلی نیز نشان داد که چنانچه تبلیغات جلوههای منفی از الگوی مصرف و رفتارهای فرهنگی را ارائه دهند، گرایش به این نوع افزایش مییابد. کوهی و همکاران(1393) نشان داده اند که استفاده از ماهواره و بهرهگیری از تبلیغات آن، گرایش به مصرفگرایی و دوری از سبک زندگی دینی را افزایش میدهد همچنین سروش و مختار پور(1393) تاثیر تبلیغات تجاری ماهواره را بر نوع سبک زندگی و گرایش بیشتر به مدگرایی و مصرفگرایی را نشان دادهاند. تحقیق نیرومند(1390) نیز رابطه میان تبلیغات تجاری تلویزیون و تاثیر آن بر مصرف گرایی مخاطبان را تایید کرده است.
نتایج این تحقیقات حاکی از آن است که تبلیغات بر نوع سبک زندگی تاثیرگذار هستند و امکان دارد مفاهیمی را انتقال دهند که در جهت اهداف جامعه و سازمان متولی تبلیغات نیست. یکی از سازمانهای متولی تبلیغات در سطح شهر، سازمان زیباسازی شهری است. از وظایف این سازمان انتقال ارزشها و شعائر مذهبی، فرهنگی و ملی به شهروندان است. بحث سبک زندگی اسلامی نیز در میان این ارزشها و شعائر قرار دارد. برخی از تحقیقات نشان میدهند که تبلیغات این سازمان، انتقال دهنده سبک زندگی اسلامی و خصوصا قرآنی به عنوان منبع دین اسلامی نیست.


این پژوهش با دو هدف عمده انجام شد. در وهله اول بررسی شاخصههای باور مذهبی، کیفیت زندگی و سبک زندگی بازدیدکنندگان به نمایشگاه قرآن و در ادامه ارتباط هریک از این متغیرها با یکدیگر و ارائه یک مدل ارتباطی مدنظر بود. در این پژوهش 103 نفر از بازدیدکنندگان بیست و ششمین نمایشگاه بین المللی قرآن به صورت تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامههای باورهای مذهبی جورج، سبک زندگی اسلامی کاویانی و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی را تکمیل کردند. از نرم افزار SPSS و Amos نسخه 22 جهت تحلیل نتایج استفاده شد. بررسی ویژگیهای مذکور نشان داد که در اکثر خرده مقیاسها گروه مورد مطالعه نمرات بالاتری به نسبت میانگین جامعه اخذ کردند. همچنین بررسی دیگر فرضیههای این پژوهش حاکی از آن بود که از بین متغیرهای پژوهش، وضعیت تاهل و میزان تحصیلات بر کیفیت زندگی گروهها موثر هستند. به این ترتیب که افراد متاهل و افرادی که در مقطع کارشناسی ارشد قرار داشتند از بیشترین رضایت برخوردار بودند. علاوه بر این بررسی مدل ارتباطی بین متغیرهای پژوهش با استفاده از روش تحلیل مسیر نشان داد که بین باورهای مذهبی و کیفیت زندگی رابطه مستقیم وجود دارد. افزون بر این متغیر سبک زندگی اسلامی میتواند نقش میانجیگر در رابطه بین باورهای مذهبی و کیفیت زندگی داشته باشد. یافتههای این پژوهش به خوبی اهمیت نقش سبک زندگی اسلامی و لزوم توجه به این مولفه را در برنامهریزیهای آتی نشان میدهد.


استرس پس از آسیب (PTSD) مجموعهای از نشانههای بیماری است که بهطور مستمر و مکرر و پس از تجربه یا مشاهده یک رویداد آسیبزا (تروماتیک) روی میدهد. عوامل متعددی ممکن است در شدت این نشانهها نقش داشته باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش دلبستگی به خدا و حمایت اجتماعی ادراک شده در پیشبینی شدت این نشانهها انجام شد. همچنین دو متغیر سن و زمان سپری شده از آسیب به عنوان عوامل احتمالی تأثیرگذار مورد بررسی قرار گرفتند. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دریافت کننده خدمات بهزیستی و توانبخشی در شهر تهران و نمونه آماری در برگیرنده 103 نفر از همین مادران بود که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته در پژوهش عبارت بودند از: چک لیست علائم PTSD، پرسشنامه دلبستگی به خدا و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده. همچنین به منظور دریافت اطلاعات جمعیت شناختی از یک پرسشنامه محقق ساخته نیز استفاده شد. از رگرسیون گام به گام برای تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج نشان داد که دلبستگی ایمن به خدا و حمایت اجتماعی از سوی دوستان پیشبینی کننده علائم فشار عصبی پس از آسیب هستند. همچنین مشخص شد که متغیرهای سن و مدت زمان سپری شده از آسیب رابطه معناداری با متغیر ملاک ندارند. به نظر میرسد عوامل معنوی و اجتماعی با کارکردهای چندگانه خود میتوانند تا حد زیادی در کاهش نشانه های استرس پس از آسیب موثر باشند.